مفهوم شفافیت علیرغم سادگی، پیچیدگیهایی دارد که نوشتن پیرامون آنرا دشوار میکند. این متن، تلاشی در جهت توضیح مختصر این پیچیدگیها است. با این حال مد نظر داشته باشید که اقتضای «خلاصهگویی»، حدی از «کلیگویی» است و گریزی از آن نیست. بنابراین در ادامه سعی کردهایم کلیاتی را پیرامون مفهوم شفافیت و برخی مفاهیم مرتبط با آن توضیح دهیم.
نوع محتوا | ادبیات علمی |
موضوع | شفافیت |
منتشر کننده | شفافیت برای ایران |
چیستی شفافیت (تعریف و نکات کلی)
کلیات
کلیدواژه |
توضیح |
حق اطلاعاتی |
شفافیت یعنی ارائه حق اطلاعاتی: اطلاعاتی که باید، در زمانی که باید، در قالبی که باید، با کیفیتی که باید، در محلی که باید، و به مخاطبی که باید ارائه شوند. لذا وقتی همه این شروط باشند، شفافیت حاصل شده است. کمتر یا بیشتر از آن میشود عدم شفافیت. لذا شفافیت الزاماً به معنای ارائه همه اطلاعات به همه افراد نیست. |
نهفته در عمق مصادیق، یا «تعریف با مصداق» |
تعریف «حق اطلاعاتی»، تعریفی جامع و البته کلی است. از سوی دیگر تعاریف رایج از این مفهوم هم بسیار جزئی هستند. لذا بهترین روش، شناخت شفافیت در مصادیق آن است. برای این منظور مثلا این مطلب را ببینید: «تنوعی از مصادیق شفافیت در حوزه های مختلف» شفافیت به دقت شناخته نمیشود، مگر در مصادیق متنوع و متعدد آن. هر موضوعی دارای ابعاد شفافیتی خاص خود است که بایستی به دقت طراحی و تعریف شود. کلیگویی در شفافیت (همانند کلیگویی در سایر موضوعات) بسیار مخرب و مایهی فساد است. لذا کسی که مایل به شناخت دقیق شفافیت است، باید به طور دقیق و گستردهای در مصادیق آن غور (مطالعهی عمیق) کند. |
سهل ممتنع |
شفافیت علیرغم سادگی ظاهر، اما دقتهای حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی گستردهای دارد. همین مسئله سبب شده در طول دهها سال از آن غفلت و به گزارههایی کلی بسنده کنیم. |
معنایی گسترده |
هرگونه باز بودن حکومت در ارائه یا کسب اطلاعات، مصداقی از شفافیت (حق اطلاعاتی) است. چنین تعریفی معنایی بسیار گسترده را ایجاد و شفافیت را به یک «کلان پارادایم» مبدل میسازد. |
معنای متحول |
معنای شفافیت در طول سالها (بویژه در دهه گذشته) تغییر جدی یافته است. این تغییرات عمدتاً ناشی از تحولات مهم در عرصههای فناوری و اجتماعی بوده است. ناگفته پیداست که با استمرار این تحولات، معنای شفافیت نیز تکامل مییابد. برای نمونه در گذشته «دسترسی به اطلاعات» مترادف شفافیت بود، اما امروزه تنها «استفادهپذیری اطلاعات» (با تعریف و دقتهای حقوقی و فنی زیادی) مصداق آن است. |
ابزارهای متحول |
تحقق شفافیت از طریق ابزارهای مختلفی حاصل میشود که در طول زمان کاملتر میشوند. برای نمونه اگر یکصد سال پیش «ارائه مذاکرات مجلس شورای اسلامی از طریق رادیو» مصداق شفافیت بود، امروزه تنها «پخش زنده و ارائهی آرشیو صوتی و تصویری، و نیز ارائه برخط خلاصه و مشروح مذاکرات از طریق وب، با قابلیت جستجوی موضوعی و فردی» شفافیت است. |
زیرساخت حل مسائل |
شفافیت حل هیچ مسئلهای نیست، اما زیرساخت حل انبوهی از مسائل است. شفافیت به تنهایی فایدهای ندارد، اما میتواند (و بایستی) در مقدمهی بسیاری از اقدامات و سیاستها در حل مسائل ملی جای گیرد. لذا نگاه به شفافیت باید اساسی، زیرساختی و دارای اولویت باشد. |
مفاهیم مرتبط |
انبوهی از مفاهیم وابسته به شفافیت هستند؛ که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: مشارکت (مردمی) و همکاری (بیندستگاهی)، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، مبارزه با فساد، افزایش بهینگی و کارآمدی، ارتقاء اعتماد و سرمایهی اجتماعی، دادهی باز |
دو نوع کلی
حسب یک تعریف ساده ولی کارآمد، شفافیت به دو نوع کلی تقسیم میشود:
نوع |
نوع اول. شفافیت حکومتی (سیاسی) |
نوع دوم. شفافیت اطلاعاتی (اقتصادی) |
تعریف کلی |
وقتی اطلاعات از سمت حکومت در اختیار مردم قرار میگیرد. |
وقتی اطلاعات از سمت مردم در اختیار حکومت قرار میگیرد. |
اهداف اصلی |
مسئولیتپذیر کردن، پاسخگو کردن، و بهینهکردن حکومت (توسط مردم) و افزایش مشارکت مردم و نخبگان در کلیه فرایندهای حکومتی (عارضهیابی، تصمیمسازی، نظارت) |
در اختیارِ حکومت بودن اطلاعات، به منظور تصمیمگیری و سیاستگذاری و حل مسائل |
شهرت |
این شناخت و تعریف از شفافیت، رایجتر و بینالمللی است. در عموم مقالات و مجموعههای فعال دنیا این تعریف مورد بحث و فهم است. |
به دلیل فقدان سیستمهای اطلاعاتی، این تعریف از شفافیت در کشور ما شناخته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. |
در اینجا بیشتر به نوع اول از شفافیت، یعنی شفافیت حکومتی (سیاسی) پرداخته میشود، چرا که:
- دلیل اول: فقدان شفافیت حکومتی (سیاسی) زیرساخت و مسبب اصلی فقدان شفافیت اطلاعاتی (اقتصادی) است. زیرا اگر شفافیت اطلاعاتی (یعنی انبوهی از سامانهها و زیرسامانهها در تعامل با یکدیگر در حوزههای مختلف) وجود ندارد، دلیلش در ناکارآمدی و ضعف مبنایی سیستم است که این موارد اخیر ریشه در فقدان شفافیت حکومتی دارد.
- دلیل دوم: اولویتبخشی و پرداختن به نوع دوم از شفافیت تخصص افرادی است که در هر حوزه از مسائل کشور در حال فعالیت (اندیشه، سیاستگذاری، اجرا، نظارت) هستند: سلامت، مسکن، بانک و بیمه و بورس، تجارت و مالیات، انرژی، حملونقل، معدن، ...
برای دقت و تأمل بیشتر پیرامون این دو نوعِ منتج از این تفکیک، مراجعه کنید به: «پیرامون دو قلمرو کلان موضوع شفافیت»؛
چرایی شفافیت (فواید و ضرورتها)
کلیدواژه |
توضیح |
بهترین راهبرد |
شفافیت سریعترین، کمهزینهترین، سادهترین، مبناییترین و قابل اعتمادترین سازوکار برای مبارزه با فساد (هم در پیشگیری و هم کشف جرم)، افزایش مسئولیتپذیری و پاسخگویی، ارتقاء شایسته سالاری، مشارکت فعال و مؤثر مردمی، کاهش هزینه و زمان، و در نتیجه افزایش کارآمدی و سرمایهی اجتماعی است. |
حلقهی گمشده |
شفافیت، حلقه گمشدهی زنجیرهی بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی است: مسئولیتپذیری و پاسخگویی / کاهش هزینه و زمان (مبارزه با اسراف و تبذیر) / مشارکت گستردهی عموم مردم در عموم فعالیتهای کشور / برقراری عدالت و رفع تبعیضهای ناروا (که در قانون اساسی هم به آن اشاره شده)/ …(توضیحات در ادامه) |
ریشهی اصلی |
ریشهی اصلی مفاسد و مشکلاتی که امروزه در کشور وجود دارد، نبود شفافیت است. این مفاسد و مشکلات ریشه در فقدان زیرساختهایی دارند که شفافیت راهکار تحقق آنهاست. شفافیت امکان بروز جرم را کاهش و احتمال کشف آنرا افزایش میدهد و بدین ترتیب سبب کاهش ارتکاب جرم میشود. |
رویکردی ساختاری-اجتماعی |
در انقلاب اسلامی، فهم این نکته بسیار حیاتی بود که استقرار اسلام نیازمند رویکردی ساختاری-اجتماعی (در کنار رویکردی درونی-فردی) است. شفافیت مهمترین رویکرد در انجام اصلاحات ساختاری (به عنوان کمک و همکار انبوهی از راهبردهای ضروری در اصلاحات درونی-فردی) است. |
شفافیت به مثابه نور 1 |
بدون فهم شفافیت، قدم از قدم نمیتوان برداشت، همانند خانهی تاریک و البته بینظم و آشفتهای که بدون نور. هر قدمی (حتی با نیت اصلاح) میتواند بسیار خطرناک باشد. لذا شفافیت مانند نوری است که مسائل را روشن میکند، ابهامات را از بین میبرد و پس از آن تازه میتوان نسبت به مسائل فکر و برای آنها تدبیر کرد. |
شفافیت به مثابه نور 2 |
نقش شفافیت در مبارزه با فساد، همانند نقش نور آفتاب در آفتکشی است: سالم، طبیعی و سازنده. |
زیرساخت تحقق عدالت |
شفافیت رانتها را از بین میبرد؛ چرا که پروژهها و اقدامات علنی خواهند بود، دسترسی به آنها برای همگان آزاد و رقابتی میشود، نتایج و دستاوردهای پروژهها به صورت علنی ارائه میگردد و فرصتها به صورت طبیعی توزیع میشود. |
بهینگی حاکمیت |
شفافیت سبب کاهش اقدامات و هزینههای غیرضروری میشود: جلسات، همایشها، تصمیمات، خریدها،... شفافیت سبب کاهش حجم غیرضروری حکومت میشود: استخدامهای غیرضروری، کاهش نیروی انسانی ناکارآمد، کاهش قوانین غیرضروری، کاهش دستگاهها غیرضروری، واگذاری (خصوصیسازی) اقداماتِ دولتیِ غیرضروری |
استدلال بجای لفاظی |
شفافیت استدلال را بجای لفاظی مینشاند، چرا که شفافیت توجهات به عمق معانی، کیفیت استدلالها و گستردگی شواهد و مدارک جلب میکند، و زمینه تقبیح پرگویی و بیهودهگویی، لفاظی و سفسطه را فراهم میکند. |
افزایش مشارکت |
شفافیت، عموم مردم (بویژه خبرگان و ذینفعان و فعالان) را در مراحل مختلف «اقدامِ حکومتی»، یعنی: «عارضهیابی، شناخت مسائل، اولویتبندی مسائل، تدوین راهکارها، اولویتبندی راهکارها، اجرا، نظارت و ارزیابی» به طور گسترده، فعال و سازندهای مشارکت میدهد. |
کارآمدی حاکمیت |
شفافیت سبب دقت مضاعف مسئولین در تصمیمگیری میشود. شفافیت، تصمیمگیران را نسبت به بکارگیری نظرات خبرگان، ذینفعان و عموم مردم ملزم میکند. شفافیت مسئولیتپذیری را به مسئولین باز میگرداند. شفافیت مسئولین را نسبت به قول و تصمیم و فعل خود پاسخگو میکند. |
جایگاه فناوریهای نوین |
فناوریهای نوین (بویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات) نقش مهمی در تحقق شفافیت دارد. عمده کاربرد این فناوریها را میتوان در توان فناوری در توزیع گستردهی اطلاعات (دسترسی و عمق)، برطرف کردن موانع زمانی و مکانی، و توان آن در گردآوری و نظمبخشی به نظرات و مشارکتهای عموم مخاطبان دانست. |
مایه وفاق و همکاری بین دستگاهی |
شفافیت، سبب شناسایی قوانین متعارض، مشخص شدن محل تعارضات و اختلافات، ایجاد بستر همفکری و تلائم بیندستگاهی و در نتیجه وفاق و همکاری در حل مسائل میشود. |
مایهی وفاق و وحدت ملی |
شفافیت مفهومی است که سلایق مختلف سیاسی روی آن وحدت نظر دارند؛ هم کسانی که بر مبانی دینی-اسلامی در حکومتداری تأکید دارند، و هم کسانی که توجه به تجارب بینالمللی را ضروری میدانند، در مفهوم شفافیت (و مفاهیم وابستهی به آن) تلاقی خواهند داشت. |
خلاصهی مهمترین این فواید در شکل زیر ذکر شده است:
چگونگیِ شفافیت (سیاستها، راهبردها و اقدامات پایه)
راهبردهای اصلی
کلیدواژه |
توضیح |
مبنا و سرآغاز |
ریشه اصلی بسیاری از مشکلات روز کشور، فقدان شفافیت است. لذا شفافیت بایستی به عنوان مبنا و سرآغاز عموم (و نه الزاما همه) فعالیتهای کشور مد نظر قرار گیرد. |
رهیافت اصلی مقابله با فساد |
لازم است ادبیات مبارزه با فساد، به صورت ادبیات پیشگیری از فساد تکامل یابد که در این رابطه، جایگاه شفافیت اصلی و بنیادین است. لذا سرآمد هر مقابله با فسادی، باید شفافیت باشد. |
رهیافت تحقق مشارکت عمومی |
در حال حاضر مهمترین مصادیق مشارکت مردم در امور کشور (اصطلاحاً حضور مردم در صحنه) را انتخابات و راهپیمایی تشکیل میدهد. هر چند این موارد مهم هستند، اما ابداً کافی نیستند. مشارکت بخشی به مردم میتواند در عرصههای مختلفی صورت پذیرد که بسترساز همهی آنها شفافیت است. بطور خاص مشارکت مردم در نظارت بر امور مختلف حکومتی امری حیاتی است. |
سیاست کلی در حوزهی شفافیت |
بطور کلی اصل بر شفافیت است، مگر آنکه بر حسب اقتضائاتی، برخی موارد از آن مستثنی شود. استثنا کردن باید به صورت جزئی و محدود به همان موارد باشد. قاعده مستثنی نیز باید به دقت در قانون مشخص شده و در صورت محقق شدن، گزارش آماری پیرامون آنها ارائه شود. |
مهمترین مانع تحقق شفافیت |
مهمترین مانع عدم تحقق شفافیت، عدم شناخت عمومی دقیق نسبت به شفافیت است. لذا شفافیت بایستی همانند «اطلاعات عمومی» به همه مردم و نیز مسئولین آموزش داده شود. به عبارت دقیقتر هم عموم مردم باید از حق و تکلیف خود در این زمینه به خوبی و به دقت مطلع باشند، و هم مسئولین. |
ریسکها و آسیبها
شفافیت (همانند هر اقدام و ضرورت و حرکتی دیگر) ریسکهایی در دل خود دارد که در صورت «فهم نارس» و «اجرای ناقص»، به آسیب (بعضاً جدی) تبدیل میشود. برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
|
کلیدواژه |
توضیح |
فهم نارس |
اکتفا به کلیت معنا |
شفافیت بایستی در مصادیق و تنوع آن و با دقت زیاد فهمیده شود، چرا که فهم کلی از شفافیت، اگر مشکل جدیدی ایجاد نکند، گره از کاری باز نخواهد کرد! این مطلب بخصوص در رشتههایی که به طور سنتی این مفهوم را داشتهاند (نظیر علوم سیاسی، حقوق و اقتصاد) دیده میشود (به دلیل تحول معنایی و ابزاری شفافیت). |
ارائه اطلاعات به خودمان! |
بسیار دیده میشود وقتی اطلاعاتی (که حق مردم است) در اختیار دستگاهها موجود است، مسئولین آن «وجود اطلاعات» را «شفافیت» میدانند. برخی از مصادیق روز این تصور عبارتاند از: «وجود اطلاعات برای نظارت صرفا در اختیار دستگاهها» و «وجود مشروح مذاکرات در اختیار نمایندگان (مجلس)» |
|
افشاگری به جای شفافیت |
دیده میشود گاها «افشاگری» و کشف جرم را شفافیت نامگذاری میکنند. هر چند افشاگری (در تعبیر دقیقتش «گزارشگری تخلفات» یا Whistle Blower) یکی از مهمترین مفاهیم مکمل شفافیت است، با این مفهوم جدا و به خوبی متمایز است. شفافیت در مقام پیشگیری از فساد (پیشینی) است و افشاگری در مقام کشف متخلف (پسینی). مثلا رسانهها، ماجرای «فیشهای نجومی» را به ادبیات شفافیت گره زدند، در حالی که نادرست بود. |
|
ارائهی همه اطلاعات |
ممکن است برخی اصرار داشته باشند که لازم است همه اطلاعات حکومتی در اختیار همه مردم قرار گیرد. در حالی که این تصور نادرست است. لااقل مواردی که شامل یکی از سهگانه: 1) امنیت ملی، 2) اسرار تجاری و 3) حریم خصوصی باشند، نبایستی منتشر گردند. |
|
شفافیت مخل امنیت ملی است |
یقینا ارائه همه اطلاعات مخل امنیت ملی نیست، هر چند برخی از آن اطلاعات هست. اگر (فرض کنیم) ارائه 50 درصد اطلاعات منافی امنیت ملی باشد، آنگاه 50 درصد مابقی حق مردم است و باید منتشر شود، در حالی که در شرایط کنونی کمتر از نیم درصد اطلاعات حق مردم منتشر میشود. ترس بیش از اندازه از انتشار اطلاعات، اگر بهانهای برای جلوگیری از انتشار نباشد، یقینا ناشی از فهم نادرست است. |
|
اجرای ناقص |
بیتوجهی به زیستبوم شفافیت |
هر چند شفافیت مهم و زیرساختی است، اما سرآغاز و زیربناست و برای حصول مطلوب نباید به «ارائه اطلاعات» اکتفا کرد. اطلاعات ارائه شده نیازمند پردازش و تحلیل، ترکیب و توسعه، و بصریسازی و خلاصهسازی است تا برای بازیگران دیگری قابل فهم شود. این فهم جدید هم بایستی توسط دیگر بازیگران به اقدام (بعضا مطالبه) منجر شود تا بتواند زمینه تغییر اجتماعی را فراهم کند. وصول شفافیت به هدف مطلوب خود نیازمند فعالیت بازیگران مختلفی است که به مجموعهی آنها و روابط میانشان اصطلاحا «زیستبوم شفافیت» گفته میشود. |
بیتوجهی به قابلیت استفاده |
بسیاری از اطلاعاتی که توسط دستگاههای دولتی ارائه میشوند، از نظر استانداردهای فنی مشکلات زیادی دارند که این مشکلات قابلیت استفاده از آنها را از بین میبرد. |
|
ارائه انبوه اطلاعات |
دیده میشود که شفافیت با «ارائه اطلاعات انبوه» اشتباه گرفته میشود. شفافیت به مثابه آب برای تشنه است که اگر کم باشد فایده ندارد و اگر زیاد باشد خفگی میآورد. و یا همانند میزان متعادل اکسیژن در جو زمین که اگر کم شود حیات منقرض میشود و اگر افزایش یابد همه چیز خواهد سوخت. لذا «انفجار اطلاعات» و وجود دههای شبکهی تلویزیونی و انبوهی از اخبار و اطلاعات در شبکههای مجازی شفافیت نیست. |
|
عدم ارائهی دادهی خام |
بر مبنای شفافیت لازم است دادهها در پردازشنشدهترین حالت خود (دادهی خام) ارائه شوند. مثلا به جای اعلام نرخ تورم سالیانه، مرکز آمار بایستی اطلاعات مربوط به سبد قیمتی کالاها و خدمات را منتشر کند. |
|
بیتوجهی به گزارشگری تخلفات |
اصلیترین و ضروریترین مکملِ اثربخشی شفافیت، بحث «گزارشگری تخلفات» است. سازوکار گزارشگری، مشارکت مردم در نظارت و ارزیابی (مبتنی بر اطلاعات و دسترسیهای ایجاد شده) را تضمین میکند. |
|
اکتفا به گردآوری |
اطلاعات حتی اگر به خوبی گردآوری شود، اما حق مردم از آن منتشر نشود، شفافیت محقق نشده است. |
|
بیکیفیتی دادهها |
بسیار ممکن است اطلاعاتی که منتشر میشود، از ویژگیهای فنی (یا کیفیت) لازم برخوردار نبوده، در نتیجه استفاده از آنرا با مشکل روبرو سازد. |
|
«شفافیتِ نبایدها» یا «شفافیتِ اضافه» |
ارائه اطلاعات فراتر از آنچه لازم است، سبب سردرگمی مخاطب شده و استفاده از آنرا مختل میکند. |
|
دروغگویی با شفافیت |
با شفافیت میتوان دروغ گفت، اما با شفافیت ناقص. در واقع «کمگویی و گزیدهگویی» یا انتخاب مواردی که صرفا مؤید یا موافق گفتار و رفتار مسئول مربوطه باشد، میتواند زمینه فریبکاری با شفافیت را فراهم کند. این مسئله بطور ویژه در مواردی که مبتنی بر خوداظهاری هستند، جدیتر خواهد بود. با این حال هر چه مصادیق اطلاعات (شفافیت طولی) و دقت اطلاعات (شفافیت عرضی) بیشتر شود، امکان فریبکاری کمتر میشود، چرا که اطلاعات متقاطع، صحت یکدیگر را ارزیابی میکنند، لذا هر چند ممکن است دروغگویی مبتنی بر شفافیت در کوتاه مدت ممکن باشد، اما در درازمدت یقینا گره از مشت متخلف باز خواهد کرد. |
الزامات قانونی لازم
الزامات قوانین پایهی مورد نیاز برای تحقق شفافیت و مقابله با فساد بدین شرح هستند:
کلیدواژه |
توضیح / محورهای اصلی |
قانون دسترسی به اطلاعات |
قانونی که حسب آن، حق دسترسی مردم به عموم اطلاعات به رسمیت شمرده شده، و سازوکارهای تحقق و ضمانتهای اجرایی آن رسمیت مییابد. نکته: در کشور ما نیز این قانون تحت عنوان «قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» در سال 1388 مصوب مجلس شورای اسلامی گردیده است، اما آن قانون از چند جهت ایراد اساسی داشته و نیازمند اصلاحاتی مهم است:
|
قانون گزارشگری تخلفات |
گزارشگری تخلفات (یا افشاگری) و حسب ادبیات بینالمللی آن سوتزنی (Whistleblower) مهمترین ضرورت و مکمل شفافیت محسوب میشود. قوانین گزارشگری مشارکت مردم در امر نظارت و کشف تخلف را اقتصادی کرده و از آنها در برابر آسیبهای احتمالی و انتقامجویی محافظت میکند. تبدیل کردن مردم به ناظرانی همیشه بیدار (با قراردادن جوایز مادی و غیرمادی) سبب میشود تا خود را همه جا در معرض نظارت عمومی دیده و این خطر و ترس از کشف شدن، انگیزه آنها از ارتکاب به جرم را به حداقل برساند. یکی از مهمترین مصادیق گزارشگری تخلفات، درخواست از عموم مردم برای گزارش رشوه و تخلفات قانونی (در بدنه حکومتی)، گرانفروشی و تقلب (در کسب و کار) است. |
قانون تعارض منافع |
تعارض منافع، ریشه و علت بروز تمام مفاسد و تخلفات است. لذا نه تنها آگاهی از چیستی آن برای همه اقشار ضروری است، بلکه لازم است با قوانین، مهمترین مصادیق تعارض منافع را هدف گرفته و اقدامات مناسب را متناسب با هر یک از آن مصادیق در پیش گرفت. صرفا از باب نمونه:
|
قانون برگزاری مسابقات حکومتی (چالش) |
دولتها عموم فعالیتهای خود را از طریق قرارداد خرید (عقد بیع) انجام میدهند، در حالی که ظرفیت فراوانی در برگزاری چالش (عقد جعاله) وجود دارد. در این سازوکار دولت برای انجام امور خود، دست یاری را به سمت عموم مردم دراز کرده و جایزهای مشخص (عموماً مادی) را در ازای ارائه بهترین و سریعترین خروجی قرار میدهد. در چنین شرایطی و با کنار رفتن رانتها و نزدیکیها (که در عموم قراردادها مرسوم است) همه افراد فارغ از درجه و اعتبار و مدرک، جهت پیروزی در این مسابقه با هم رقابت میکنند. نتیجه چنین سازوکاری، دستیابی حکومت به انبوهی از خروجیهای قابل استفاده در ازای پرداخت هزینه برای یکی (یا تعداد محدودی) از آنها، آنهم در شرایطی بسیار رقابتی و تلاشگرانه میباشد. صرفا از برای نمونه:
نکته: کلیه مسابقات حکومتی تنها در یک سامانه واحد برگزار میگردد. |
قانون سامانه عریضه (درخواست) |
لازم است دریچهای واحد برای ثبت عریضهها و درخواستهای عمومی نسبت به انجام مسائل مختلف (از سوی دولت) ایجاد شود، که متعاقب آن، دولت خود را مکلف به انجام و یا ذکر پاسخ رسمی دلایل عدم امکان انجام آن نماید. بدیهی است صرفاً عریضههایی که بتواند تعداد مشخصی امضا را به خود جلب نماید، شایسته بررسی و اقدام خواهد بود. |
شفافیت انتخابات |
انتخابات از مهمترین فرایندهای کشور است و نتیجه آن تأثیر فراوانی بر حکمرانی کشور میگذارد، به همین جهت از الزامات شفافیتی دقیقی برخوردار است تا مفاسد و معایب آن به حداقل برسد. در همین رابطه ملاحظه فرمائید: «نقشه شفافیت انتخابات» |
شفافیت مسئولین |
شاخصهای شفافیتی مهمی پیرامون مسئولین کشور (بویژه مسئولین ارشد) وجود دارد که در راستای جلوگیری از بروز تعارض منافع، مقابله با فساد و افزایش شناخت و نظارت عمومی ضروری هستند. برای مشاهده این شاخصها ملاحظه کنید: «نقشه شفافیت مسئولین» |
شفافیت نظامات شورایی و کمیسیونی |
بسیاری از تصمیمات کشور در بستر نظامات شورایی و کمیسیونی گرفته میشود، با این حال شفافیت حداقلی به نسبت آنها وجود دارد. شاخصهای شفافیتی دقیقی در این رابطه وجود دارد که میتوانید آنها را در اینجا ملاحظه نمایید: «شفافیت نظامات شورایی و کمیسیونی». مهمترین این نظامات (که تحت نظر قوه مجریه قرار دارند)، عبارتاند از: تعددی از شوراهای عالی و شوراهای اسلامی شهر و روستا. |
شفافیت قراردادهای دولتی |
لازم است کلیه قراردادهای دولتی (به غیر از موارد مرتبط با محورهای سهگانه محرمانگی) نیز شفاف شوند. فهرست مهمترین شاخصهای شفافیتی مرتبط با آنها در «نقشه شفافیت قراردادهای دولتی» درج گردیده است. |
شفافیت اقدامات و پروژههای دولتی |
از مصادیق مهمی که شفافیت در آنها امری ضروری است، شفافیت «اقدامات و پروژههای حکومتی» است. مهمترین شاخصهای شفافیت را از اینجا ملاحظه فرمائید: «شفافیت اقدامات و پروژههای حکومتی» |
شفافیت اداری-سازمانی |
بخش مهمی از شفافیت به حوزه «اداری-سازمانی» باز میگردد که مهمترین شاخصهای مربوط به آن در «نقشه شفافیت اداری-سازمانی» درج شده است. |
شفافیت مناقصات و مزایدات دولتی |
شفافیت «مناقصات و مزایدات دولتی» ضرورتی است که هر چند حسب تکلیف ماده 19 قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار (مصوب 1390) الزامی گردیده، اما متأسفانه این شفافیت بصورت حداقلی و ناقص در حال اتفاق است. ضروری است این بند قانونی بسیار مهم به صورت حداکثری اجرا شود. |
شفافیت تدارکات و خریدهای دولتی |
اطلاعات مربوط به کلیه تدارکات و خریدهای دولتی نیز بایستی در بستر وب و به صورت علنی قرار گیرد. |
شفافیت و محدودیت در حوزه لابیگری |
فعالان مختلف تلاش میکنند با ورود به فرایندهای سیاستگذاری، توجه تصمیمگیران را به مسائل مد نظر خود جلب نمایند. چنین فرایندهای (که عموما به صورت لابیگری شناخته میشود) نیازمند چارچوبگذاری مناسب است تا ضمن استفاده از مزایای آن، بتوان از آسیبهای چنین اقداماتی مصون ماند. |
شفافیت بودجه مصوب و عملکرد بودجه |
بودجه مصوب و عملکرد بودجه توسط نهادهای مختلف بایستی به دقت و با جزئیات فراوان، توسط عموم مردم قابل مشاهده و نظارت باشد. |
شفافیت و محدودیت اهدا و دریافت هدایا |
لازم است قانونی به منظور محدود کردن اهدا و دریافت هدایا (در جایگاه مسئولیتی) مستقر شود، مگر در مواردی که حسب شرایط (تعریف شده در قانون) این کار مجاز گردد که در این شرایط نیز بایستی شفافیت وجود داشته باشد. ضمانت اجرای این قانون نیز (مانند سایر قوانین مبتنی بر شفافیت) بحث گزارشگران تخلفات است. |
فایل برخط این نوشته از طریق آدرس l.tp4.ir/whatistransparency در دسترس است. در صورتی که نکته، نقد و یا پیشنهادی در مورد این مطلب دارید، از شما دعوت میکنیم که در این فایل برخط با ما به اشتراک بگذارید تا قدمی برای ارتقای این مطلب باشد.