«قضاوت خوب» عنوان یکی از پروژههایی است که توسط «ادارهی پیشبینی وقایع امنیتی» (یکی از چهار اداره سازمان پروژههای تحقیقاتی پیشرفته امنیتی) در سالهای 2011 تا 2015 اجرا شد. هدف از این پروژه، بالابردن صحت، دقت و سرعت پیشبینیهای امنیتی بود. این پروژه توسط استادان دانشگاههای پنسیلوانیا و برکلی طراحی و با مشارکت حدود 3000 نفر انجام شد. این افراد پس از گذراندن دوره کوتاه آموزشی در زمینه مبانی پیشبینی، کار خود را آغاز کردند. سپس قضاوت های آنان از موضوعات مختلف امنیتی استخراج، وزن دهی و جمع بندی شدند.
«قضاوت خوب» عنوان یکی از پروژههایی است که توسط «ادارهی پیشبینی وقایع امنیتی» (یکی از چهار اداره سازمان پروژههای تحقیقاتی پیشرفته امنیتی) در سالهای 2011 تا 2015 اجرا شد. هدف از این پروژه، بالابردن صحت، دقت و سرعت پیشبینیهای امنیتی بود. این پروژه توسط استادان دانشگاههای پنسیلوانیا و برکلی طراحی و با مشارکت حدود 3000 نفر انجام شد. این افراد پس از گذراندن دوره کوتاه آموزشی در زمینه مبانی پیشبینی، کار خود را آغاز کردند. سپس قضاوت های آنان از موضوعات مختلف امنیتی استخراج، وزن دهی و جمع بندی شدند.
روش مسابقه بسیار ساده بود؛ به این صورت که شرکتکنندگان باید به سؤالات مشخصی در زمینه وقایع بینالمللی مانند یارانه بنزین در ونزوئلا و یا وقایع خاورمیانه، جوابهای بله یا خیر میدادند و یا عددی را به عنوان احتمال وقوع انتخاب میکردند. این مسابقه دو هدف جانبی نیز داشت: ارزیابی تأثیر آموزشهای ارائهشده به شرکتکنندگان، و یافتن مؤثرترین روشهای بهبود عملکرد آن ها. در حقیقت با گذشت چند سال از اجرای طرح، مدیران پروژه با مجموعهای از مشارکتکنندگان در تعامل بودند که طی فرآیندی مشخص، ارزیابی و سطح توانایی آنها در پیشبینی به صورت کمی و کیفی آزموده شده بود. این افراد گزینه های مناسبی برای کار در فضای حرفه ای بودند و این اداره می توانست نفرات منتخب از میان آنها را به استخدام خود درآورد.
مسابقه انجام شد اما برخلاف انتظارات، نتیجه ی جالب توجهی رخ داد: پیش بینی شرکت کنندگان در این پروژه نسبت به ماموران اطلاعاتی که به اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده نیز دسترسی داشتند، 30 درصد بهتر بود. این نتیجه تعجب بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران را برانگیخت.
در پاسخ به این سوال که چطور ممکن است «پیشبینی افراد غیرمتخصــص، صحیحتر از پیشبینی مأموران کارکشــته سیا» باشد، چندین عامل را میتوان ذکر کرد. اول اینکه ماموران و تحلیلگران CIA دچار گروهزدگی شدهاند و و پیشبینیهای دیکتهشده دارند؛ به این معنی که تحلیلها و پیشبینیهایشان میبایست مطابق عرف مورد نظر سازمان و سیاستهای دولت ایالاتمتحده باشد. مثلاً اگر دولت میخواهد به عراق حمله کند، تحلیلگران باید پیشبینی کنند که صدام حسین سلاحهای کشتار جمعی دارد. دوم اینکه برخلاف تصور عامه مردم، دسترسی به اطلاعات طبقهبندیشده آفت مهمی در ارائه تحلیلهای درست است؛ چرا که اولاً راهی برای سنجش درستی آنها نیست و از طرفی چون هزینه زیادی برای بهدستآوردن آنها شدهاست، حتما میبایست در تحلیلها از آنها استفاده شده و وزن قابلتوجهی به این نوع اطلاعات داده شود. عامل مهم دیگر، عملیات ضد اطلاعات رقبا است که در بسیاری از موارد موجب گمراهی سرویسهای اطلاعاتی می شود. این در حالی است که اطلاعات در دسترس افراد غیرمتخصص و عموم مردم، همگی از جنس اطلاعات قطعی از وقایعی هستند که قبلاً اتفاق افتادهاند و امکان دستکاری در آنها نیست.
Good Judgment