نظارت، همواره یکی از ابزارهای مهم برای کنترل افراد مسئول بوده است. اما آیا این موضوع، در دین اسلام هم مورد تأیید است؟

نوع محتوا ادبیات علمی
موضوع مبانی دینی
منتشر کننده شفافیت برای ایران

بر طبق آیات قرآن کریم، انسان همواره تحت نظارت می‌باشد؛ نظارت خداوند، نظارت فرشتگان، نظارت اولیاء الهی و ... . اما سوالی که وجود دارد، این است که آثار و فواید این نظارت بر انسان چیست؟

انسان موجودی مختار است و همیشه، بین دو راهی ضلالت و هدایت قرار دارد: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ». با وجود نفس اماره در انسان، انسان در معرض گمراهی قرار دارد؛ به همین دلیل خداوند نظارت‌های بیرونی را بر انسان قرار داده است تا به وسیله آن‌ها او را به صراط مستقیم هدایت کند. بنابراین انسانی که نظارت‌های بیرونی را درک کند و خود را در محضر خداوند مشاهده کند و ملائک و اولیاء الهی و مومنان را ناظر بر اعمال و رفتار خود ببیند، نفس خود را کنترل کرده و در مسیر الهی گام بر‌می‌دارد. بنابراین نظارت یک امر تأیید شده در دین می‌باشد و اعتقاد به آن، انسان را از ارتکاب گناه باز می‌دارد.

اما مفهوم نظارت فقط محدود به انجام اعمال فردی در دین نیست، بلکه این مفهوم در ساختارها و مسئولیت‌های اجتماعی نیز وجود دارد. هر فردی که مسئولیتی را می‌پذیرد، باید تحت نظارت بوده و در برابر مسئولیت خود پاسخگو باشد تا در معرض خطا قرار نگیرد. به همین دلیل آیت الله خامنه‌ای که فقیهی اسلام‌شناس هستند، می‌فرمایند:

«مسؤولان بلند پایه ی کشور، قوای سه گانه، از خود رهبری تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگو باشند؛ پاسخگوی کار خود، پاسخگوی تصمیم خود، پاسخگوی سخنی که بر زبان آورده اند و تصمیمی که گرفته اند؛ این معنای پاسخگویی است؛ این یک حقیقت اسلامی است و همه باید به آن پایبند باشیم.»[1]

دلیل دیگری که بر لزوم وجود نظارت بر مسئولان وجود دارد و تأییدیه‌ای بر اسلامی بودن نظارت است، جملاتی است که در نامه امیرالمومنین به مالک اشتر وجود دارد. امام علی (علیه السلام) در این نامه می‌فرمایند:

«ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ، وَابْعَثِ العُیُونَ مِنْ اَهلِ الصِّدْقِ وَ الوَفاءِ عَلَیْهِم. فَاِنَّ تَعاهُدَکَ فِى السِّرِّ لِاُمُورِهِم، حَدْوَةٌ لَهُم عَلَى اسْتِعْمالِ الاَمانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْاَعْوانِ. فَاِنْ اَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ اِلى خِیانَةٍ، اجْتَمَعَتْ بَها عَلَیْهِ عِنْدَکَ اَخْبارُ عُیُونِکَ، اکتَفَیْتَ بِذلِکَ شاهِداً؛ فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ العُقُوبَةَ فی بَدَنِهِ، وَ اَخَذْتَهُ بِما اَصابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقامِ المَذَلَّةِ، وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیانَةِ و قلَّدتَه عارَ التُّهمَةِ»

سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان سبب امانت‌داری و مهربانی آن‌ها با مردم خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیافکن.[2]

با توجه به این سخن، نه تنها نظارت موضوعی بسیار مهم است، بلکه در صورت خیانت یکی از مسئولان، تنبیه شدید و بدنام کردن فرد خائن نیز ضروری می‌باشد. به نظر می‌رسد که تنبیه و بدنام کردن، پشتوانه نظارت محسوب می‌شود.

با توجه به دلایل ذکر شده، نظارت و پاسخگویی که دو روی یک سکه هستند، از اجزای جدایی ناپذیر حکومت اسلامی به شمار می‌آید. اما همچنان سوالاتی وجود دارد:

  • آثار و اهداف نظارت چیست؟
  • آیا نظارت فقط و فقط باید توسط سازمان‌های نظارتی صورت گیرد؟
  • آیا می‌توان مردم را در جایگاه نظارت بر مسئولان قرار داد؟

در پست‌های بعدی به پاسخ این سوالات خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید...

منابع