موفقیت یک پروژه توسط موانع و چالش‌های پیش روی آن تعیین می‌شود. چالش‌ها خود حاصل عملکرد متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متعدد هستند. علاوه بر این، ممکن است برخی از مناطق نسبت به سایر مناطق با موانع بیشتری مواجه باشند. در این مطلب به بررسی چالش‌های تأثیرگذاری داده باز می‌پردازیم.

نوع محتوا تجارب داخلی و بین‌المللی
موضوع داده باز
منتشر کننده شفافیت برای ایران

مشابه آنچه برای شرایط اجرایی گفتیم، دریافتیم که تحلیل چالش‌های ما از تنوع جغرافیایی و بخشی گسترده‌ای برخوردار است. به‌ طور کلی، چهار چالشی که در تمام ۱۹ مطالعه موردی ما غالب بود را مشخص کردیم:

آمادگی

شاید جای تعجب نباشد که کشورها و یا مناطقی که ظرفیت فنی و انسانی و یا آمادگی اندکی دارند اغلب محیط‌های نامساعدی برای پروژه‌های داده‌باز محسوب می‌شوند. متغیرهایی همچون پایین بودن ضریب نفوذ اینترنت، شکاف دیجیتالی گسترده، یا به‌ طور کلی سواد فنی ضعیف ناشی از عدم ظرفیت‌های فنی است. علاوه بر این، آمادگی فنی را می‌توان با وجود گروهی از افراد و یا اشخاصی شناسایی نمود که از لحاظ فنی باتجربه هستند و به پتانسیل تغییرپذیری تکنولوژی، به‌ ویژه داده‌باز اعتقاد دارند. بارها چنین ”قهرمانان داده “ یا ”مبلغان فناوری “ را دیده‌ایم که نقش مهمی در تضمین موفقیت پروژه ‌ایفا می‌کنند.

ظرفیت‌های فنی پایین لزوماً منجر به ”شکست “ آشکار پروژه نشدند. در ازای آن، اغلب مانع از رشد بالقوه پروژه شدند و تأثیر و موفقیت آن را کمتر از حد انتظار کردند. در تانزانیا، به‌ عنوان‌ مثال، داشبورد داده آموزشی باز و شول به دلیل پایین بودن ضریب نفوذ اینترنت و آگاهی عمومی در مورد داده‌باز محدود شده بود. با اینکه ثبت مرکزی اسلواکی در بسیاری جهات بسیار موفق بود اما در عین‌ حال، کمبود ظرفیت فنی در میان مقامات دولتی و دیگران (به‌ویژه در سطح پایین‌تر) باعث محدودیت آن شده بود. در این پروژه و پروژه‌های دیگر موفقیت کسب‌ شده نسبی است و می‌توان با توجه بیشتر به محیط‌ زیست یا زیست‌بوم فنی موفقیت موفق‌ترین پروژه را نیز افزایش داد.

فرض ۵: عدم آمادگی یا نداشتن ظرفیت در هر دو عرصه عرضه و تقاضا داده‌باز مانع تأثیرگذاری آن می‌گردد.

پاسخگویی

هنگامی‌ که پروژه‌ها نسبت به بازخورد و نیاز کاربر بی‌ توجه باشند موفقیت آن‌ها نیز محدود خواهد شد. همان‌طور که در بخش قبل دیدیم، موفق‌ترین پروژه‌ها به یک نیاز مشخص که به‌ خوبی تعریف‌ شده می‌پردازند. یک نتیجه فرعی حاصل از این یافته این است که حامیان و مدیران پروژه می‌بایست خود را با نیازهای کاربر وفق دهند؛ برای به رسمیت شناختن و انطباق با خواسته‌های کاربران خود، به‌اندازه کافی انعطاف‌پذیر باشند.

به‌ عنوان‌ مثال برای پروژه OpenAid سوئد، در ابتدای کار، تجربه کاربر یک اولویت نبود و بسیاری از اطلاعات موجود در سایت برای اکثر شهروندان بیش‌ از حد پیچیده بود. با وجود این مانع قوی برای ورود، سایت تنها فرصت‌های تعامل محدود - یعنی دکمه‌ای برای گزارش اشکالات در سایت را ارائه می‌کند. علاوه بر این، عنوان‌های پروژه موجود در این سایت معمولاً دارای اصطلاحات رمزی هستند که تفسیر آن‌ها تنها برای کسانی ممکن است که با پروژه آشنایی کامل دارند.

از سوی دیگر، در میان تمام مطالعات موردی بررسی‌ شده در اینجا، NOAA کامل‌ترین و گسترده‌ترین تلاش‌های داده را انجام داده است؛ اما با توجه وسعت آن، برای اینکه اطلاعات ضروری این سازمان همچنان برای نیازهای در حال تکامل کاربران مفید واقع شود، می‌بایست بر تجزیه‌ و تحلیل مشتری و رفتار کاربران تمرکز بیشتری صورت گیرد. سازمان نقشه‌ برداری ملی بریتانیا تجزیه‌ و تحلیل کاملی از کاربران دارد و رضایت مشتری را در اولویت قرار می‌دهد؛ با این‌حال، جدایی داده‌باز OS از دیگر مجموعه داده‌ها و محصولات آن محدودیتی بالقوه برایش ایجاد کرده است.

فرض ۶: چنانچه انتشار داده‌باز با پاسخگویی و اجرای نگرش‌ها همراه باشد تأثیر آن می‌تواند به‌ طور قابل‌ توجهی افزایش یابد.

خطرات

یک چالش عمده، از تبادل میان پتانسیل داده‌باز و خطرات ناشی از نقض حریم خصوصی و امنیت حاصل می‌شود. این خطرات برای هر پروژه داده‌باز ذاتی هستند – بنا بر ماهیت آن، شفافیت بیشتر مستلزم تنش بیشتر در حریم خصوصی و امنیت است. هنگامی‌ که یک ابتکار عمل نتواند به کاهش این تنش کمک کند، خطرات ناشی از آن نه‌ تنها به چشم‌اندازهای آن آسیب می‌رساند بلکه به‌ طور گسترده اعتبار داده‌باز را به‌ طور کلی زیر سؤال می‌برد.

نگرانی در مورد حریم خصوصی و امنیت گریبان گیر بسیاری از پروژه‌های مورد مطالعه بود. در برزیل، بیش از 100 اقدام قانونی علیه پورتال شفافیت بودجه باز که در آن سهواً حقوق کارمندان دولتی منتشر شده بود صورت گرفت. در نیویورک، با وجود اقدامات انجام‌ شده برای کاهش چنین آسیب‌هایی، شهروندان با جمع‌آوری داده برای این پروژه توسط دوربین‌ها در فضاهای عمومی نگران نقض حریم خصوصی خود هستند. بدون شک، آشکارترین نمونه داده‌باز که منجر به نگرانی‌ها در مورد حریم خصوصی (و حتی نقض کامل آن) شد را می‌توان در مطالعه موردی Eightmaps مشاهده نمود که با استفاده از قوانین افشای مالی کمپین دولت اقدام به انتشار اطلاعات شناسایی و آدرس منزل کمک‌ کنندگان به قانون 8 کالیفرنیا نمود که منجر به بروز تهدید و آزار اذیت شد.

مطالعات موردی ما نشان می‌دهد که می‌توان دامنه نقض حریم خصوصی و امنیت را برای تمام نگرانی‌های واقعی - و مشروع - کاهش داد. به‌ عنوان‌ مثال، NOAA نمونه برجسته‌ای است که یک بخش امنیت سایبری را ایجاد کرده که به چالش‌های امنیتی داده هنگام جمع‌آوری و انتشار آن اختصاص داده‌ شده است (تنها موردی در میان 19 مطالعه مورد ما که دارای چنین بخشی است). سنگاپور نیز برای محافظت از حریم خصوصی شهروندان اقدامات پیشگیرانه‌ای جهت بینام گذاشتن داده انجام داده است. مقابله با خطرات حوزه حریم خصوصی و امنیت علاوه بر اهمیت می‌تواند علیه اهداف باز بودن و شفافیت نیز عمل کند- برای مثال، در شهر زینس ویل، اهایو که نگرانی‌های امنیتی (بحث‌برانگیز) منجر به محدود کردن دسترسی به اطلاعاتی شده است که برای بررسی نقض حقوق مدنی طی چندین دهه ضروری هستند. این نمونه‌ها یک یادآوری مهم از تنش‌های موجود میان باز بودن و امنیت/ حریم خصوصی و نیاز به‌دقت، سیاست‌گذاری عاقلانه برای رسیدن به تعادل است.

فرض ۷: داده‌باز مجموعه خطرات خاصی را مطرح می‌کند، به‌ویژه مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت؛ درک دقیق‌تر و بیشتر این خطرات برای رسیدگی و کاهش آن‌ها ضروری خواهد بود.

تخصیص منابع

در نهایت، دریافتیم که تخصیص منابع ناکافی یکی از شایع‌ترین دلایل موفقیت محدود یا شکست آشکار پروژه‌ها بود. بسیاری از پروژه‌های مورد مطالعه ما ” قابلیت هک شدن “ را داشتند - اغلب این پروژه‌ها به‌ راحتی با یک بودجه محدود، توسط داوطلبان آرمان‌گرا ایجادشده بودند. برای مثال، پروژه محافظت از انتخابات اندونزی، تنها با صرف 54 دلار جمع‌آوری‌ شده بود. هرچند با گذشت زمان، پروژه برای موفقیت نیاز به منابع دارند؛ اما ممکن است در پشت ایدئالیست‌های حامی (و ارزان)، ظاهر شوند و با حمایت مالی واقعی گسترش و توسعه یابند.

موفقیت محدود Open Duka مثال خوبی است. با اینکه این پروژه به‌ خوبی درک شده و بر اساس یک فرض درست استوار بود اما با تلاش‌های پیش‌بینی‌ نشده‌ای در زمینه جمع‌آوری داده محدود شده است. قطعاً منابع بیشتری به بروز چالش کمک کرده‌اند. علاوه بر این، مهورا توو اسکوئلا مکزیک تنها پروژه‌ای است که برای کار خورد به بودجه خیریه متکی است- که به پاره‌ای عدم اطمینان در مورد پایداری طولانی‌ مدت اینگونه پروژه‌ها در صورت قطع هر یک از جریان‌های بودجه منجر می‌شود. همزمان، سازمان نقشه‌برداری ملی بریتانیا که ملزم به تأمین بودجه خود است نهاد را شدیداً به تکیه‌ بر پرداخت مشتریان بخش خصوصی برای دسترسی به محصولات داده‌ای کاملی که در OS وجود ندارد، مجبور می‌کند.

حتی یک طرح مهم مانند GPS که به‌ طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد چالش‌های بودجه‌ای را تجربه می‌کند. در فضای حاکمیتی که بر کاهش بودجه در هر گوشه تمرکز دارد، تأمین مالی ویژگی‌ها و قابلیت‌های جدید و حتی برای یک ”خدمات شهری عمومی “ از طریق پول مردم می‌تواند دشوار باشد.

فرض ۸: در حالی‌ که می‌توان پروژه‌های داده‌باز را ارزان راه‌اندازی کرد، پروژه‌هایی که کمک‌های مالی سخاوتمندانه، پایدار و دلسوزانه‌ای دریافت می‌کنند شانس بهتری برای موفقیت میان‌مدت و بلندمدت دارند.

مسیر عرضه در برابر تقاضا

در بررسی روش‌هایی که داده‌های بازشده را در دسترس قرار می‌دهند، ما به مسیرهایی رسیده‌ایم که به این بستگی دارد که آیا داده‌ها از سوی دولت یا کاربران در جامعه مدنی عرضه‌ شده‌اند یا به‌ صورت عمومی از نهادهایی که تمایلی به این کار نداشته‌اند استخراج‌ شده‌اند. جالب‌ توجه اینکه دریافتیم هدف پایانی ایده‌آل در مسیر جمع‌آوری و عرضه داده‌باز یکی است: همکاری بیشتر میان دارندگان و کاربران داده.

مسیر عرضه داده‌باز

  • انتشار داده- به‌ راحتی برخی از داده‌ها در دسترس قرار می‌گیرند.
  • باز بودن به‌ صورت پیش‌فرض - ایجاد زیرساخت‌ها و فرآیندهای مورد نیاز برای انتشار مداوم و خودکار داده
  • همکاری بر پایه تقاضا - کار با کاربران برای در دسترس قرار دادن مفیدترین داده‌ها به سودمندترین روش‌ها 

مسیر جمع‌آوری داده‌ها

  • حسابرسی داده‌ها و شناسایی شکاف - ارزیابی خارج از جایی که داده‌ها در صورت در دسترس قرار گرفتن می‌توانند تأثیرگذار باشند.
  • ایجاد و تقاضا - کاربران داده از طریق بررسی، تقاضای آزادی اطلاعات، درز داده و یا روش‌های دیگر راه‌هایی برای به دسترسی به داده دولتی، بدون دخالت مستقیم (و اغلب بدون اجازه) در نهادهای دارای داده پیدا می‌کنند.
  • همکاری - همکاری با دولت برای در نظر گرفتن استراتژی‌هایی برای انتشار تأثیرگذار داده

جمع‌بندی:هشت فرضی که تأثیر داده‌باز را تعیین می‌کنند.

فرض ۱: واسطه‌ها و داده مشترک امکان افزایش تطبیق عرضه و تقاضا را فراهم می‌سازند.

فرض ۲: توسعه داده‌باز به‌ عنوان یک زیرساخت عمومی که تأثیری بیشتری در تمامی مسائل و بخش‌ها به همراه دارد.

فرض ۳: سیاست‌های روشن در مورد داده‌باز، ازجمله ترویج ارزیابی منظم پروژه‌های داده‌باز که شرایط لازم برای موفقیت را فراهم می‌سازد.

فرض ۴: طرح‌های داده‌باز که هدف یا بیان مسئله روشنی دارند بیشتر تأثیرگذار خواهند بود.

فرض ۵: عدم آمادگی یا نداشتن ظرفیت در هر دو عرصه عرضه و تقاضا داده‌باز مانع تأثیرگذاری آن می‌گردد.

فرض ۶: چنانچه انتشار داده‌باز با پاسخگویی و اجرای نگرش‌ها همراه باشد تأثیر آن می‌تواند به‌طور قابل‌ توجهی افزایش یابد.

فرض ۷: داده‌باز مجموعه خطرات خاصی را مطرح می‌کند، به‌ ویژه مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت؛ درک دقیق‌تر و بیشتر این خطرات برای رسیدگی و کاهش آن‌ها ضروری خواهد بود.

فرض ۸: در حالی‌ که می‌توان پروژه‌های داده‌باز را ارزان راه‌اندازی کرد، پروژه‌هایی که کمک‌های مالی سخاوتمندانه، پایدار و دلسوزانه‌ای دریافت می‌کنند شانس بهتری برای موفقیت میان‌مدت و بلندمدت دارند.

سایر مطالب نتایج تأثیرات داده باز

نتایج پرونده تأثیرات داده‌باز: تاثیر داده‌باز در زندگی مردم- بخش اول

نتایج پرونده تأثیرات داده‌باز: شرایط مورد نیاز برای اجرا - بخش دوم

نتایج پرونده تأثیرات داده‌باز: توصیه‌های نسل بعدی داده باز - بخش چهارم

برای مطالعه بیشتر پیرامون تأثیر داده باز، اینجا کلیک کنید.

 دریافت
عنوان: چالش‌های تأثیر داده باز
حجم: 41.4 کیلوبایت